در شماره ی ۲۴ مارس ۲۰۰۶ روزنامه ی
لوموند، Corine Lesnes ، گزارشی نوشته است از محتوای يک تحقيق
معتبر دانشگاهی، در باره ی تأثير گذاری حيرت انگيز دولت
اسراييل بر سياست خارجی آمريکا.
با آنچه ـ به خصوص در اين ايّام ـ بر خاورميانه و ايران می
گذرد، نوشتن هر مقدّمه يی بر ترجمه ی اين گزارش، زايد است.
خواننده ی تيزبين ايرانی ـ ايرانِ در آستانه ی وقايعی که به
چند قدمی آن رسيده اند ـ خود، بهتر از خوانندگان فرانسوی
لوموند می تواند ميان آنچه در اين گزارش می خواند، و آنچه
پيرامون او در جريان است رابطه برفرار کند.
۴ فروردين ۱۳۸۵
محمّد علی اصفهانی
يک پژوهش آمريکايی، از سياست اسراييلگرای آمريکا انتقاد می کند
Le Monde
24.03.2006
Corine Lesnes
در يک متن تحقيقی به نام "لابی اسراييل، و سياست خارجی آمريکا،
پروفسور Stephen Walt مدير مطالعات Kennedy School
در دانشگاه هاروارد، و پروفسور John Mearsheimer استاد علوم
سياسی در دانشگاه شيکاگو، ارزيابی می کنند که آمريکا در موارد
متعدّد، در زمينه ی "به خطر افتادن امنيّت"، منافع ملّی خود را
با منافع ملّی دولت عبری، به اشتباه، درهم آميخته است.
اين دو پژوهشگر، "لابی اسراييل" را، به عنوان مجموعه يی متشکّل
از افراد و سازمان هايی که "به طور فعّال، مشغولند" تا
ديپلماسی آمريکا را تحت نفوذ قرار دهند، در اين موضوع، متّهم
می کنند.
"گروه های ذينفع ديگری هم، موفّق شده اند که سياست خارجی
آمريکا را به سمتی که خودشان مايلند، سوق بدهند. امّا هيچکدام
از آن ها نتوانسته اند تا به اين اندازه، پيش بروند که
آمريکايی ها را قانع کنند که منافع آمريکا و اسراييل، با
تفاوتی بسار اندک، يکی هستند."
اين را ، اين دو پژوهشگر، در متن تحقيقی خود نوشته اند.
اين متن ۸۳ صفحه يی، در سايت اينترنتی دانشگاه هاروارد، به
عنوان يک "متن برای کار"، منتشر شده است.
با وجودی که انجمن های هوادار اسراييل، به اين موضوع اعتراض
کرده اند، دانشگاه هاروارد، اين متن را از روی سايت خود
برنداشته است. امّا در صفحه ی مربوط به آن، يک پاراگراف، اضافه
کرده است با اين مضمون که مسئوليت اين مطلب، فقط بر عهده ی
نويسندگانش است.
تز اين پژوهشگران، در جهت خلاف استدلال های متداولی حرکت می
کند که مطابق آن، گويا اين، خطر تروريسم است که آمريکا و
اسراييل را به هم نزديک کرده است.
اين دو، که به مکتب "رآليست" در سياست خارجی آمريکا، تعلّق
دارند، توضيح می دهند که :
"اگر آمريکا با مشکل تروريسم رو به روست، يک دليل عمده، اين
است که آمريکا با اسراييل، متّحد شده است. نه برعکس" !
همچنين، اگر موضوع، به امنيّت اسراييل مربوط نمی شد، هيچ دليلی
وجود نداشت که آمريکا "تا بدين حدّ، نگران" خطر عراق و سوريه
باشد. و يک ايران هسته يی نيز، يک "بدبختی استراتژيک "
برای آمريکا به حساب نمی آمد. چرا که حکومت ايران، به خوبی می
داند که [در صورت برخورد اتمی با آمريکا] خود را در معرض ضربه
يی مرگبار قرار می دهد.
بعد از پايان جنگ سرد، اسراييل، ديگر يک "آتوی استراتژيک" برای
آمريکا در زمينه ی جلوگيری از رشد و گسترش نفوذ اتّحاد جماهير
شوروی در جهان عرب نيست. بلکه اسراييل، ديگر، به صورت باری بر
دوش آمريکا در آمده است.
اين دو استاد آمريکايی، که از مخالفان جنگ عراق بودند، اين را
می گويند؛ و معتقدند که لابی اسراييلی، همراه با دولت اسراييل،
اگرچه نه تنها عامل، امّا "يک عامل بسيار مهم" در تصميم آمريکا
به ساقط کردن صدّام حسين بوده است.
"عمليّات جاسوسی"
نويسندگان تحقيق، توضيح می دهند که :
اسراييل، همراه با مصر، نخستين استفاده کننده ی کمک های
اقتصادی و نظامی آمريکاست. تقريباً پانصد دلار در سال برای هر
يک نفر. و اين در حالی است که درآمد سالانه ی افراد در
اسراييل، معادل درآمد سالانه ی افراد در اسپانيا و کره ی جنوبی
است.
برعکس کشور های ديگر، اسراييل، تمام اين کمک سالانه را، يکجا و
در يک نوبت، دريافت می کند. امری که به او امکان می دهد تا پول
ها را در بانک ها بگذارد و بهره اش را بگيرد.
کشور های ديگر، غالباً ناچارند که کمک های اقتصادی دريافتی را
مصروف خريد تجهيزات نظامی از آمريکا کنند. ولی اين موضوع، در
مورد اسراييل، که خود از صنعت تهيّه ی تجهيزات نظامی کارآ
برخوردارست، صدق نمی کند.
اين دو پژوهشگر، دولت عبری را متّهم می کنند که باوجود همه ی
اين ها، مثل يک "متّحد شرافتمند" با آمريکا برخورد نمی کند.
اسراييل، تکنولوژی حسّاس در اختيار چين گذاشته است.
آن ها همچنين، به گزارش سازمان بودجه ی کنگره ی آمريکا، GAO ،
استناد می کنند که مطابق آن :
"اسراييل، نسبت به همپيمانان ديگر آمريکا، به مهاجم ترين و
ضربه زننده ترين عمليّات جاسوسی در آمريکا دست می زند".
دو عضو سازمان لابی اسراييل، "کميته ی امور عمومی آمريکا و
اسراييل"، Aipac ، که خود نيز خود را "لابی امريکايی هواخواه
اسراييل" معرّفی می کند، تحت تعقيب قضايی آمريکا قرار گرفته
اند. آن ها، اطّلاعات سرّی مربوط به ايران را، از طريق تحليلگر
پنتاگون، Larry Franklin ، به دست آورده اند و به اسراييل
تحويل داده اند. Larry Franklin در ژانويه، به تقريباً سيزده
سال زندان، محکوم شده است.
اين متن تحقيقی، بلافاصله پس از انتشار، انتقاد های خشونت
آميزی را برانگيخته است. مخصوصاً آن بخش متن که در آن، دواير
تعمّق و عکس العمل ـcercles de réflexion ـ و مطبوعات
آمريکا، به تبعيض به نفع اسراييل متّهم شده اند.
Mearsheimer، يکی از اين دو پژوهشگر، به لوموند گفته است که
هيچ نشريّه ی آمريکايی، حاضر نشده است که اين متن را منتشر
کند.
اين دو پژوهشگر، کار تحقيقی خود را در سال ۲۰۰۲ شروع کرده اند.
در آن موقع، آن ها از اين موضوع متأثّر شده بودند که شارون،
درخواست بوش را برای به تعويق انداختن عمليّات بازپس گيری
کنترل شهرهای کرانه ی باختری رود اردن، نديده گرفته بود. و
اين، در حالی بود که چنين عمليّاتی به تصوير آمريکا در جهان
عرب لطمه می زد.
"انگيزه ی عميق ما اين است که کاری کنيم که آمريکا سياستی را
در پيش بگيرد که به منافع ملّی اين کشور، خدمت کند".
Mearsheimer اين را می گويد. و اضافه می کند که:
ما فکر نمی کنيم که جنگ عراق، با چنين هدفی همخوانی داشته بوده
باشد. برای ما روشن شده است که سياست جنگ عراق، عمدتاً به
وسيله ی لابی اسراييل هدايت شده است. و برای گشودن باب بحث،
نوشتن اين متن تحقيقی، به نظر ما مفيد آمد.