خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
گفتگوی ايل مانيفستو با ايلان پاپه، از «تاريخ نويسان نوين» اسراييل
 
   
برگردان و توضيحات:
محمد علی اصفهانی

----------------------
   

روزنامه ی معروف متمايل به «چپ» ايتاليا، ايل مانيفستو، گفتگويی کرده است با پروفسور ايلان پاپه، از «تاريخ نويسان نوين» اسراييل، و استاد دانشگاه های اسراييل و انگلستان.
اصطلاح «تاريخ نويسان نوين» در اسراييل، به تاريخ نويسانی اطلاق می شود که با زير سئوال بردن آنچه تاريخ اسراييل ناميده شده است، مخصوصاً چگونگی به وجود آمدن کشور اسراييل، به بازخوانی و باز نويسی تاريخ اسراييل پرداخته اند. «تاريخ نويسان نوين» گرچه با يک عنوان واحد معرفی می شوند، و گرچه نقاط مشترکی با هم دارند، الزاماً يک طيف همگون و متفق الرأی را تشکيل نمی دهند.

حزب کمونيست اسراييل، در سال ۱۹۹۶ از پرفسور ايلان پاپه به عنوان کانديدای انتخابات کنيسه، حمايت کرد.
ايلان پاپه، همچون ميشل وارشاوسکی و تعداد ديگری از نخبگان اسراييلی، مخالف ايده ی صهيونيزم، طرفدار تشکيل يک دولت واحد غير مذهبی و غير نژادی در تمام سرزمين هايی که امروز اسراييل و فلسطين ناميده می شوند، و خواهان بايکوت کامل دولت اسراييل، حتی در زمينه های دانشگاهی و فرهنگی است. بايکوتی که در خارج از اسراييل نيز تشکل های يهودی مترقی يی همچون «يهوديان اروپايی برای يک صلح عادلانه»، و سازمان «وحدت يهودی فرانسه برای صلح»، در کنار شخصيتهای يهودی برجسته ی فرهنگی، هنری، دانشگاهی و... بار ها به آن، فراخوان داده اند. (۱)

ايلان پاپه که تا سال ۲۰۰۷ استاد دانشگاه حيفا بود، بر اثر آزار های مستمری که در اسراييل، چه در محيط کار، و چه در زندگی شخصی، چه بر خود او، و چه بر خانواده ی او رفت، ناچار شد که اسراييل را ترک کند، و در حال حاضر، استاد دانشگاه های انگلستان است.
او کتاب های متعددی نوشته است از جمله:
ـ ساختن نزاع عرب و اسراييل
- جنگ ۱۹۴۸ در فلسطين
ـ مسايل اسراييل و فلسطين
ـ تاريخ فلسطين مدرن: يک زمين، و دو ملت (از انتشارات دانشگاه کمبريج)
ـ پاکسازی نژادی فلسطينيان
و کتاب های ديگر...

خانم ماری آنژ پاتريزيو، که قسمت های مهم گفتگوی ايل مانيفستو با پروفسور ايلان پاپه را به فرانسه ترجمه کرده است (و مبنای ترجمه ی من هم همين ترجمه ی او منتشر شده در بخش فرانسوی سايت گلوبال ريسرچ است) توضيحی مختصر و گويا در باره ی خط و خطوط کنونی روزنامه ی «ايل مانيفستو» نوشته است که مطالعه ی خلاصه يی از اين تو ضيح، قبل از مطالعه ی خود گفتگو، احتمالاً ضروری است.

خلاصه ی توضيح خانم ماری آنژ پاتريزيو

بعد از مرگ «استفانو چيارينی» که به مدت ۲۰ سال، در روزنامه ی ايل مانيفستو به پرونده ی خاورميانه می پرداخت، آقای «کُکو» که اين مصاحبه را با ايلان پاپه انجام داده است، جای او را گرفت.
استفانو چيارينی، شناخت گسترده يی از امور مربوط به خاورميانه داشت، و از کم و کيف جنبش های متعدد مقاومت در لبنان و فلسطين، بسيار آگاه بود و اين جنبش ها را به خوبی می شناخت.
نگاه استفانو و تحليل او، نگاه و تحليلی بود، به گونه يی واضح و روشن، ضد امپرياليستی و ضد صهيونيستی. و همين باعث می شد که استفانو در تحريريه ی روزنامه ی ايل مانيفستو، به حاشيه رانده شود.
در همين گفتگو، با دقّت در شکل پرسش ها، و در «ترم» های به کار رفته در پرسش های ايل مانيفستو يی که ديگر استفانو چيارينی را از دست داده است، می توانيم خط غالب بر تحريه ی اين روزنامه را ببينيم. اين خط را در ارتباط با مسائل اعراب و فلسطين، بايد خط «چپ» صهيونيست ناميد.
امّا با وجود همه ی اين ها، همين که مصاحبه يی با ايلان پاپه در اين روزنامه منتشر می شود، نشان دهنده ی اين است که هنوز زحمات و تلاش های استفانو، به طور کامل، مدفون نشده است؛ و صدا هايی هستند که نمی توان ناديده گرفتشان؛ و منزوی کردن راه و روش استفانو، روز به روز دشوار تر می شود.

ايلان پاپه، در اين گفتگو، بدون هيچ پرده پوشی و ابهامی، تفاوت های ديدگاهی خود را با بعضی از «تاريخ نويسان جديد»، تکرار می کند. بخشی از «اليت» هايی که ايلان پاپه در اين گفتگو به آن ها اشاره می کند را همين ها تشکيل می دهند.

مصاحبه کننده ی ايل مانيفستو، به اين موضوع اشاره نکرده است که ايلان پاپه در فوريه ی ۲۰۰۷ در حالی که استاد دانشگاه حيفا بود، سرانجام تاب نياورد که در فضايی آنچنان خصمانه که نسبت به او و خانواده ی او، ساخته شده بود، به اقامت در اسراييل ادامه دهد؛ و نا چار به ترک اين کشور شد؛ و از آن پس، ديگر از استادان دانشگاه های انگلستان به حساب می آيد.

ترجمه ی گفتگوی ايل مانيفستو با ايلان پاپه

٭ ايل مانيفستو:
اسراييل می گويد که به بيشتر اهداف خود از عمليات «سرب گداخته» دست يافته است. اما می بينيم که دولت حماس همچنان کنترل غزه را به عهده دارد؛ و فلسطينی ها هم مشغول بازسازی تونل هايی هستند که «رفح» را به مصر متصل می کند. پس، اهداف تهاجم اسراييل چه بوده است؟

٭ ايلان پاپه:
اسراييل می خواست که شکست خودش در جنگ دو سال پيش لبنان را، به نوعی جبران کند؛ و حماس که همراه با حزب الله لبنان، تنها اپوزيسيون نيرومند واقعی در برابر اسراييل است را ، به لحاظ نظامی، شکست دهد.
اسراييلی ها می خواهند که به صورت غير مستقيم غزه را اداره کنند (۲) اما نمی دانند که با ساکنان غزه چه کنند.
فلسطينيان، مقاومت می کنند، و از همين رو، اسراييل، هر روز بيشتر از روز پيش، به صورتی شديد تر و عنيف تر، اقدام به تنبيه دسته جمعی ملت فلسطين می کند. (۳)
سه هفته قتل عام و قصابی کردن مردم غزه، به خوبی، اين سياست اسراييل را به جهانيان نشان داد.

٭ ايل مانيفستو:
نود و شش درصد از يهوديان اسراييل، از اين عمليات، پشتيبانی کردند. چنين گرايش و چنين رفتاری را شما چگونه توضيح می دهيد؟

٭ ايلان پاپه:
ما داريم از همان جامعه يی حرف می زنيم که در سال ۱۹۴۸ و در سال ۱۹۶۷ فلسطينی ها را از سرزمين هايشان بيرون کرده است.
بعد از ۶۰ سال آموزه های سرشار از تعصّب، غير انسان وانمود کردن فلسطينيان، و چهره ی اهريمنی از مردم فلسطين ترسيم کردن، ديگر، هزار نفر از اين مردم را فقط طی سه هفته به قتل رسانيدن، مسأله ی مهمی ايجاد نمی کند.
وسايل ارتباط جمعی، و فرهنگ سياسی، جامعه ی اسراييل را آماده کرده اند تا چنين قتل عام و قصابی يی را «دفاع از خود» بداند.
تا زمانی که جامعه ی اسراييل، شروع نکند به اين که خودش را از شرّ ايده يولوژی صهيونيزم، رها سازد، در اسراييل، هيچ مخالفت جدی يی با عملياتی نظير «سرب گداخته»، وجود نخواهد داشت.

٭ ايل مانيفستو:
با اين وجود، سخن از «جنايت جنگی» در ميان است؛ و حتی گروه هايی از يهوديان داخل اسراييل نيز خواهان بايکوت دولت اسراييل به خاطر رفتارش با فلسطينيان هستند. آيا فکر نمی کنيد که يکی از نتايج اين تراژدی يی که اسراييل آفريده است، منزوی شدن دولت اسراييل خواهد بود؟

٭ ايلان پاپه:
آرزو دارم که چنين شود. اما گمان نمی کنم که اسراييل دست از اينگونه رفتار های خود بردارد.
مثلاً دادگاه بين المللی عدالت، برپاسازی ديوار آپارتايد (۴) را محکوم کرد. اما اين محکوم کردن، حتی به اندازه ی يک انگشت هم اسراييل را در سياست ديوارسازيش به عقب نراند.
با اين همه، شايد فراشدی از اين نوع که از آن سخن گفتيد در کار باشد. من دلم می خواهد که اينطور آرزو کنم.

٭ ايل مانيفستو:
شما طرفدار بايکوت اسراييل هستيد. حتی بايکوت دانشگاهی و فرهنگی. بر چه مبنايی فکر می کنيد که چنين بايکوتی بتواند روند صلح را تقويت کند؟

٭ ايلان پاپه:
اگر ايده ی بايکوت بتواند موفقيت هايی کسب کند، قشر «اليت» فرهنگی و روشنفکری جامعه ی اسراييل احساس خواهد کرد که موجوديتی مردود و غير قابل قبول است. چرا که با بی تفاوتی خود، همدست دولت شده است. و اينچنين است که اين قشر، ناچار خواهد شد که دست به تحرّکی بزند. او نمی تواند بدون آن که جزئی از جامعه ی غرب به حساب بيايد به حيات خود ادامه دهد.
بايکوت، به تنهايی، کافی نيست. برای يک تغيير واقعی، سياستی عمومی لازم است تا اسراييل را به سمت چنين تغييری براند.
ولی به هرحال، اين می تواند يک آغاز خوب، تلقی شود. روشنفکران، نقشی محوری در تبليغ و ترويج و ترسيم چهره يی مشروع و قابل قبول از اسراييل در جنگ و تجاوز عليه فلسطينيان، به نزد غربيان دارند.

٭ ايل مانيفستو:

از «نکبت» در ۱۹۴۹ ـ ۱۹۴۸ [«نکبت»، اصطلاحی است که فلسطينيان برای واقعه ی تشکيل دولتی بر ويرانه های سرزمينی که به وسيله ی اسراييل از آن رانده شدند و در آن قتل عام شدند و تکه تکه شدند و زنده زنده در آتش سوختند، به کار می برند ـ م ] تا عمليات «سرب گداخته» در ۶۰ سال بعد: اينطور به نظر می رسد که جنبش مبتنی بر ملّی گرايی، در فلسطين، مرده است.

٭ ايلان پاپه:
نمرده است. بلکه دچار بحرانی عميق شده است. هم در حفظ وحدت؛ و هم در استراتژی. اين جنبش، هيچ وقت در شرايط خوبی قرار نداشته است. اما من فکر می کنم که پتانسيل اين را دارد که به رهبری بهتر و به استراتژی بهتر برسد. (۵)
يک قسمت بسيار بزرگ مسئوليت آنچه بر سر اين جنبش آمده است به گردن جهان غرب است. اين مشکل، هرگز به وسيله ی فلسطينی ها ساخته نشده است. اين مشکل را اروپا آفريده است.
اما اين که فلسطينی ها شايسته ی رهبری بهتری هستند، ما را ـ در اينجا، در اروپا ـ از اين وظيفه مان که از آن ها حمايت کنيم معاف نمی سازد.

٭ ايل مانيفستو:
شما در تازه ترين کتاب خودتان نوشته ايد که از دهه ی ۳۰ در قرن بيستم تا به حال، صهيونيزم در حال پرورانيدن و گسترش طرحی به منظور پاکسازی نژادی فلسطينيان است (۶) اما به نظر می رسد که امروز اسراييل نمی تواند چنين کاری را انجام دهد؛ و دو ملت فلسطينی و اسراييلی بايد با هم زندگی کنند.

٭ ايلان پاپه:
همين چند سال پيش، ظاهراً غير ممکن به نظر می رسيد که اسراييل، فقط طی چند روز، چهارصد کودک فلسطينی را به قتل برساند. اما می بنيم که چنين کرد، بدون آن که جهان، حتی انگشت کوچک خود را بجنباند.
و اين يعنی که: اسراييل می تواند ـ مثلاً ـ هزاران فلسطينی را اخراج کند، و در ايتاليا يا انگلستان، دولت ها هيچ مخالفتی با اين کار او نشان ندهند.
من فکر می کنم که اسراييل شيوه يی به جز شيوه ی ۱۹۴۸ را به کار می بَرد: از غزه، و نيمی از کرانه ی رود اردن، يک زندان ساختن.
و از نتايج چنين زندان ساختنی، اين نیز می تواند باشد که تعداد زيادی از فلسطينيان، سرزمين خود را ترک کنند.
و اسراييل اگر احساس نياز کند، باز هم از نو، عمليات پاکسازی نژادی، و عمليات جديد ژنوسيد و نسل کشی، و يا اشغال تمام سرزمين های فلسطينی ها را هم انجام خواهد داد.
اين ها، فقط ابزار کارند. آنچه مهم است ابزار کار نيست؛ بلکه خودِ کار است. آنچه مهم است اين است که استراتژی اسراييل [ محو ملت فلسطين از عالم وجود ـ م ] عوض نشده است.
اگر بخواهيم از عکس العمل جهانی حرف بزنيم، بايد توجه داشته باشيم که اسراييل می داند که محدوديت های جهانی او بسيار اندک و ناچيز است، و او هرکاری که دلش بخواهد می تواند انجام دهد. از جمله، پاکسازی نژادی.

٭ ايل مانيفستو:
بنا بر اين، شما معتقديد که استراتژی اسراييل، نه استقرار يک رژيم آپارتايد، بلکه فراتر از آن، يعنی پاکسازی نژادی فلسطينيان است؟

٭ ايلان پاپه:
در اينجا دو عنصر در کارند که نمی توان آن ها را از همديگر جدا دانست. مثلاً رژيم آفريقای جنوبی يک رژيم تبعيض گرای نژادی بود. در آن مورد، آپارتايد، ايجاد دو نوع «فضای زندگی» بود برای يک مردم.
ولی شما می توانيد به گونه يی ديگر نيز عمل کنيد: جداسازی، آواره کردن، و قتل عام يک ملت.
و اين هردو، جزئی از يک ايده ئولوژی واحد هستند.

جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۸۷
۶ فوريه ی ۲۰۰۹
------------------------------
عنوان و لينک ترجمه ی مقاله به زبان فرانسه:
Israël emprisonne Gaza pour faire fuir les Palestiniens
www.mondialisation.ca/index.php?context=va&aid=12146
تاريخ انتشار مصاحبه در ايل مانيفستو: ۲۷ ژانويه ی ۲۰۰۹

۱ ـ «... اين بايکوت، راهی است برای تفهيم اين موضوع به جهان و به اسراييل که: جنايات جنگی، قتل های نشانه گيری شده و از پيش برنامه ريزی شده و هدفدار، به بند و حصار کشيدن يک ملت، سرقت خاک، سرقت آب، سرقت حقوق گمرکی، و محروم ساختن مردم سرزمين اشغال شده، از ابتدايی ترين حقوق خود، نبايد بی مجازات بماند...»
«يهوديان آزاد، به همراه سنديکا ها، جهان را به تحريم کامل اسراييل فرا می خوانند»، به ترجمه ی همين قلم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar03/boycott.html
طبعاً مقايسه کردن خواست تحريم مردم ايران (به بهانه ی تحريم حکومت ايران) ـ که خواست دشمنان سوگند خورده ی ملت ما، و کمر بستگان به خدمت آنان است ـ با خواست تحريم دولت اسراييل، به همان اندازه «عقلانی» است که مقايسه کردن موقعيت بين المللی و منطقه يی، و بافت و ساخت اقتصادی ايران با اسراييل؛ و به همان اندازه «شرافتمندانه» است که گناه جنايت تجاوز آمريکا و اسراييل به لبنان و فلسطين و تمامی خاورميانه را به گردن مبارزان لبنانی و فلسطينی و خاورميانه يی انداختن...

۲ ـ برای آگاهی از کم و کيف تلاش ناکام اسراييل و آمريکا برای تحت کنترل غير مستقيم گرفتن غزه از طريق يک کودتای کورتاژ شده، می توانيد از جمله مراجعه کنيد به سه مقاله ی زير به ترجمه ی اين قلم، از جان پيلجر، رابرت فيسک، و ميشل وارشاوسکی:
جان پيلجر: هولوکاستی که انکار می شود؛ و سکوت آنان که حقيقت را می دانند
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/pilger-sokoot.html
رابرت فيسک: به فلسطين، خوش آمديد!
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar03/welcome.html
ميشل وارشاوسکی: در فلسطين، چه کسی عليه چه کسی کودتا کرد؟
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar03/warschawski-l.html
و نيز به مقاله ی «غزه، و هفت پرسش و پاسخ در باب راست و دروغ مدعيان»، به همين قلم، که در آن به اين موضوع، و به دلايل رشد گرايش به بنيادگرايی در خاورميانه، و ضرورت و چگونگی مقابله ی منطقی و انسانی و شرافتمندانه و دموکراتيک با آن نيز ـ در کنار مسايل ديگر ـ اشاره رفته است:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/haft-porsesh.html

۳ ـ دولت اسراييل، دولتی است که بر پايه های تئوريک برتری نژاد و قوم يهود، و بر بنيادگرايی مبتنی بر «آموزه های مذهبی» يی که به وسيله ی ملايان انتگريست «يهودی» طی اعصار اسارت، تدوين شده است، شکل گرفته است. و از همين رو هيچ جای تعجبی نيست که می بينيم که معتقد به تنبيه دسته جمعی (بازمانده ی تفکرات عصر قبيله يی) است.
خراب کردن خانه يی که يکی از افراد آن، جزء «تروريست» ها بوده است، بعد از قتل و يا دستگيری او، ساده ترين و به چشم آمدنی ترين نمونه ی اين نوع تئوری و پراتيک است؛ و همگان از دهه ها پيش، شاهد آنند؛ و خود دولت اسراييل نيز رسماً و با افتخار، از آن سخن می گويد.
حملات بی امان به شهر ها و شهرک ها و محلات «تروريست پرور» را هم که بار ها و بار ها شاهد بوده ايم. و در مورد غزه: چندين کشتار پراکنده و دو کشتار دسته جمعی در اين «اردوگاه مرگ» اسراييل. اردوگاه مرگی که دوستاقبانانش ساکنان آن را بيش از يک سال و نيم است که حتی از ابتدایی ترين نياز های روزمره ی زندگی مثل غذا و آب آشاميدنی و دارو محروم کرده اند تا در فاصله های ميان قصابی های ادواری به وسيله ی پيشرفته ترين سلاح های متعارف و غير متعارف، ضعيف تر هاشان را، و کودکان و سالخوردگانشان را، و جنين های درون شکم مادران را، از سوء تغذيه، و يا از بيماری هايی حتی در حد يک تب، به قتل برسانند...
«استريپ تيز مکتب «انسان دوستان» در تهاجم اسراييل به غزه»:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/gaza-ensan.html

۴ ـ ديوار آپارتايد، ديوار معروفی است که اسراييل، به طور غير قانونی، اما بدون هراس از «جامعه ی جهانی»، و حتی با کمک فنّی تعدادی از اعضای اروپايی اين جامعه، آن را در کرانه ی باختری رود اردن، به منظور هرچه بيشتر خفه کردن مردم فلسطين بنا کرده است و می کند. اين ديوار که تقريباً ۷۰۰ کيلومتر از سرزمين های اشغالی رسمی را از سرزمين های اشغالی غير رسمی، جدا می کند، به «ديوار ننگ» نيز معروف شده است.

۵ ـ بر خلاف آرزوی نقش بر آب شده ی اسراييل، حمله به غزه، باعث نزديکی هرچه بيشتر جريان های مبارز فلسطينی، از سکولار تا مذهبی، و از کمونيست تا ملی گرا، و جدا کردن هرچه بيشتر توده های جنبش فتح، از بخشی از رهبری فاسد آن که در «محمود عباس» سمبليزه می شود، شده است. و اين نزديکی حتی بعد از آتش بس جنگ اخير نيز همچنان ادامه دارد؛ و در اين روز ها سخن از تشکيل يک جبهه ی سراسری واحد، متشکل از تمامی نيرو های مقاومت فلسطين در ميان است. جبهه يی که در صورت تشکيل، خواهد توانست به همه ی اين نيرو ها ـ از جمله حماس ـ به دوری تدريجی از «دگم» هايشان کمک کند.
اظهارات سخنگوی «جبهه ی خلق برای رهايی فلسطين» (سازمان جرج حبش فقيد) در گفتگويی به هنگام تجاوز اخير اسراييل به غزه (قتل عامی جديد، در فاصله ی کمتر از يک سال از قتل عام قبلی در مارس ۲۰۰۸) پيشايش تا حدودی چشم انداز افق تازه را روشن می کند:
«اسرائيل، جنايت و کشتار عليه خلق ما را براساس اهداف تاريخی خود آغازکرد... هدف اين اقدام، جداکردن جنبش مقاومت از مردم، و نابودی آن، و تلاش برای دفن کردن آرمان فلسطين و حقوق خلق ما می باشد. نقشه اسرائيل عليه خلق ما و حقوق ما، و نابودی جنبش مقاومت فلسطين، تنها با تائيد آمريکا، رژيم های مختلف عربی، و بخشی از ˝رهبری فلسطين˝می تواند اجرا گردد...
«... ما و حماس، هردو به اردوی مقاومت تعلق داريم. اردوی مقاومتی که از خلق ما، موضوع ما و حقوق بنيانی ما دفاع می کند... ما هردو نيرو به طور متحد عليه کشتار و قتل عام خلق فلسطين، پيکارمی کنيم. آنچه اکنون جاريست، ما را متحد می کند. اتحاد درنبرد برای خلق ما، برای موضوع ما و برای حقوق ما...
«... تعريف اتحاد ملی چنين است: نبرد عليه قوای اشغالگر، و عليه تجاوزش به خلق ما، دفاع ازخلق ما و حقوقش. اکنون ˝حکومت خودگردان فلسطين ˝ فاقد مشروعيت است. مشروعيت ازطريق متکی به اصول محکم مقاومت مردمی عليه جنايت قوای متجاوز، به دست می آيد...
«... ما يک ملتيم، يک خلقيم. تمام نقشه های دشمنان برای دفن کردن اتحادمان با شکست مواجه خواهد شد. ما پيروزيمان را تأمين، و اتحاد درون خلقمان را برای کشورمان با قاطعيت و مقاومت برای کسب حقوق ملی، حق برگشت به ميهن، حق تعيين سرنوشت، برای آزادی، رهائی ملی، و استقلال تضمين خواهيم کرد...»
متن کامل اين گفتگو را که به وسيله ی حزب کار ايران (توفان) ترجمه شده است، می توانيد ـ از جمله ـ در لينک زير هم بخوانيد:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/gaza-pfl.html

در مورد کشتار های ماه مارس ۲۰۰۸ (کمتر از يک سال پيش) اسراييل در غزه:
خبرگزاری رويتر در ۲۹ فوريه ۲۰۰۸ طی گزارشی که به سراسر جهان مخابره کرد اطلاع داد که يک مقام عاليرتبه ی دفاع اسراييل، به صراحت و روشنی، و وقاحتی که تنها از دولت رسماً نژادپرست و بنيادگرای اسراييل بر می آيد و بس، گفته است که فلسطينی ها بايد خود را برای يک هولوکاست، آماده کنند.
و فردای همان روز، يعنی در اول ماه مارس، اسراييل فقط در طی چند ساعت، در غزه، حداقل شصت فلسطينی عادی، از دختر بچه ی شيرخواره ی يک ساله تا زن و مرد و پير و جوان و خرد و کلانِ ماه ها گرسنگی کشيده و بيمار و تکيده و نزار را بدون آن که هيچ سلاحی و يا قصد حمله يی و يا حتی قصد دفاعی داشته باشند، به عنوان پيش درآمد، به عنوان پيش قسط، و به عنوان دستگرمی نظاميان خود به قتل رسانيد؛ و بعد، هولوکاست موعود را به اجرا در آورد:
«ديگر بس است کشتار مردم غزه! هیچ نکردن، یعنی شريک جرم بودن!» اطلاعيه ی یکشنبه، اوّل مارس ۲۰۰۸ سازمان وحدت يهودی فرانسه برای صلح:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar06/ujfp020308.html

و پيش از آن و پس از آن نيز، تقريباً شبی و روزی بر مردم گرسنه ی غزه نمی گذشت و نگذشت که چند تن از ساکنان اين باريکه ی تفريباً ۳۵ در ۱۰ کيلومتری با يک و نيم ميليون انسان تل انبار شده بر يکديگر را دولت اسراييل بدون کوچکترين دغدغه ی خاطری، در برابر چشمان خانواده هاشان به قتل نرسانده باشد، و تکه پاره نکرده باشد.
«حق زندگی کردن آزاد، و حق سلامت مردم غزه، در زير سيطره ی ديکتاتوری اسراييل قرار گرفته است؛ و اين، دولت اسراييل است که تصميم می گيرد چه چيزی می تواند يا نمی تواند وارد سرزمين اين مردم شود يا نشود.
«علاوه بر اين تجاوز به پايه يی ترين حقوق شناخته شده ی اين مردم، دولت اسراييل، به تهاجم و تاخت و تاز خود در نوار غزه ادامه می دهد. تهاجم و تاخت و تازی که طی آن تا کنون تعداد بی شماری از شهروندان عادی فلسطينی کشته شده اند. دولت اسراييل، همچنين عليرغم ديدار آناپوليس، سياست «حملات هدف گيری شده» [شامل قتل مردم عادی و نيروهای مقاومت فلسطين] را ادامه می دهد...
«اسراييل در حال برنامه ريزی يک عمليات نظامی وسيع و فراگير در سرتاسر همه ی نوار غزه است؛ و اين کار خود را با اطلاق اصطلاح «موجوديت متخاصم» به نوار غزه توجيه می کند. اصطلاحی رذيلانه که هدفش خارج کردن تمام اين سرزمين و تمام ساکنان آن از جغرافيای انسانی، و از فرهنگ واژگان جامعه شناسی و سياست جهانی است...»
ما، مردم فرانسه را به مقابله با خفه کردن مردم غزه فرا می خوانيم! ـ اطلاعيه ی «سازمان وحدت يهودی فرانسه برای صلح» به تاريخ ۱۵ ژانويه ی سال گذشته، و کمی مانده به قتل عامی که به آن اشاره شد:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar06/ujf-gaza-150108.html

۶ ـ طرحی به نام طرح داگان، در حال اجراست که کشتار اخير مردم فلسطين، در «اردوگاه مرگ» اسراييل، در فاصله ی کمتر از يک سال از کشتار پيشين همين مردم در همين اردوگاه (مارس ۲۰۰۸) نيز جزيی از آن است:
«در پس اين بازی هرزه و پست، چيز ديگری نهفته است. چيزی به نام طرح داگان که نام خود را از ژنرال اسراييلی، ماير داگان گرفته است. ماير داگان، تحت امر شارون، در اشغال خونين لبنان در سال ۱۹۸۲ شرکت داشت، و در حال حاضر هم در رأس موساد قرار دارد.
و اين داگان، علاوه بر اين طرح، طرّاح يک «راه حل» به مرحله ی اجرا درآمده هم هست:
زندانی کردن فلسطينيان، در پشت ديوار های يک «گتو» که مارپيچ وار، از کرانه ی رود اردن، وارد غزه شده است، و از غزه، يک «اردوگاه مرگ» ساخته است...
«... در طرح در حال اجرای داگان، پيش بينی و زمينه سازی شده است که سرانجام، وقتی که اين شرارت اهريمنی در غزه به نتيجه ی مطلوب رسيد، و مردمان غزه، بيشتر از پيش، محنت زده و درهم کوبيده شدند، آنچه شارون آن را «راه حل، بر مبنای الگوی ۱۹۴۸» ناميده است، به مرحله ی اجرا گذاشته شود. يعنی نابود کردن همه ی قدرت ها ی فلسطينی، و همه ی رهبران فلسطينی. و در پی آن: اخراج وسيع فلسطينيان به سمت اردوگاه های هرچه کوچکتر و کوچکتر. و نهايتاً شايد به اردن...»
جان پيلجر: هولوکاستی که انکار می شود؛ و سکوت آنان که حقيقت را می دانند

http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/pilger-sokoot.html

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول